loading...

بوسیدن پای اژدها

یادداشت‌های نیمه‌شخصی که به مرور زمان تکمیل می‌شوند

بازدید : 460
چهارشنبه 23 ارديبهشت 1399 زمان : 4:29
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بوسیدن پای اژدها

اینکه دلم می‌خواهد رو بازی کنم یکی از دلایلی است که دوستان نزدیک کمی‌دارم. همیشه هم من انتخاب نمی‌کنم خیلی وقت‌ها آن‌ها انتخاب می‌کنند که دیگر نباشند. در دنیایی که آدم باید با یک نقاب گنده روی صورتش دیگران را جذب کند من قواعد بازی را اول از سر اخلاقیات ابلهانه خودم و بعدتر به خاطر راحتی‌ام بهم زدم. شاید هم سیر اخلاق همین است که آن‌قدر در تو حل می‌شود که بعدتر با عادتی که ایجاد شده راحت‌تری. به هر حال من راحت‌ترم که خودم را بروز دهم. اما مرز این بروز دادن خودت با زیادی بروز دادن خودت یا همان هیجانی رفتار کردن و پته خودت را روی آب ریختن کجاست؟ حس می‌کنم حواسم دچار مشکل شده. با ضربه‌ای کاری دیگر جهت‌یابی‌ام کار نمی‌کند. گیج و ناتوانم که نمی‌دانم باید بروم جلو، عقب‌گرد کنم یا سر جایم بایستم. اینجا جایی است که همیشه نظاهم ارزشی من زیر و رو شده. خودم زیر و رو شدم. شاید هم این بار باید جلوی این زیر و رو شدن را گرفت. تصمیم‌گیری به مراتب سخت‌تر از همیشه است. چون همیشه این موارد را با دل‌خوش رد می‌کردیم می‌رفت. مصیبت‌های بالا رفتن سن و گره خوردن آدم‌ها با هم و سختی‌های پیدا کردن آدم‌های جدید هم‌فکر. حالاست که فکر می‌کنم باید بیشتر از همیشه تنها باشم. یاد بگیرم تنهاتر زندگی کنم. تنهاتر جستجوگر باشم. چقدر قرار است پوستم کنده شود که یک چیزی را یاد بگیرم؟

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 2
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 136
  • بازدید سال : 279
  • بازدید کلی : 36598
  • کدهای اختصاصی